خانواده سالاری

صفحه خانگی پارسی یار درباره

اگه منطقی ومنصف باشیم...

محصولات سال گذشته به مراتب قوی‌تر ‏بوده و آنچه مسلم است، دیدگاه «بزن در رو» به شدت بر محصولات امسال رسانه ملی در ‏ماه مبارک رمضان سایه افکنده و بدون هیچ اغراق هر چهار سریال شبکه‌های سراسری ‏مشکلات زیادی در محتوا، داستان، بازیگری و موضوع خود دارند.


در حالی که سریال ماه رمضان یکی از شبکه‌های اماراتی به خاطر احساس توهین به ‏برخی قبایل و اقوام منطقه‌ای در عربستان تعطیل شد، سریال سراسر ضعف و ‏حیرت‌انگیز بزنگاه، بی‌توجه به نامه شورای نظارت بر صداوسیما به ضرغامی، همچنان ‏در حال پخش است.‏


به گزارش خبرنگار «تابناک»، در شرایطی که بدترین اشاره‌های ممکن از زندگی و واکنش‌‏های زندگی یک فرد معتاد از مشکلات دستشویی رفتن وی تا بازی با حرکات زشت ‏انگشتان دست که در فرهنگ غربی معنی بسیار زشتی دارد، به راحتی و بدون هیچ ممیز ‏اخلاقی و اجتماعی روی آنتن شبکه جوان رسانه ملی می‌رود، متولیان سیما و این ‏شبکه همچنان برای قطع پخش این سریال، دچار سردرگمی و وقت‌گذرانی هستند.‏


بخش نخست این سریال، بی‌توجه به پرداخت ضعیف در رویه‌های اشتباه مردم برای کفن ‏و دفن اموات در سال‌های اخیر، توهینی بسیار آشکار و گستاخانه به مداحان اهل بیت ‏عصمت و طهارت (ع) و هیأت‌های مذهبی بود.‏


این مسیر که به تازگی توسط برخی بازیگران، مجریان و چهره‌های به اصطلاح ‏روشنفکر فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی راه افتاده، به گونه‌ای گسترش یافته ‏که برخی از آنها، حتی آزادانه برخی صحنه‌های عزاداری و واکنش‌های عاطفی مردم در ‏هیأت‌های مذهبی را به نمایش درمی‌آورند.‏

به راستی در کدام یک از خانواده‌های کشورمان، جنازه متوفی را به داخل اتاق‌های خانه ‏برده و پای جنازه چرندیاتی به عنوان نوحه و مصیبت بر آن مرده می‌خوانند؟ در کدام ‏خانواده ایرانی، زن عزادار به تنهایی در میان مجلس مردان جیغ و شیون کرده و خودش ‏را به این سو و آن سو پرت می‌کند؟ در کدام مجلسی، مداح دایم طلب آب می‌کند، یا در ‏کدام مراسم ختمی شاگردان مغازه داماد خانواده با دست بر سر کوبیده یا به جای گریه ‏صدای انکر الاصوات از خودشان درمی‌آورند؟ آیا بیشتر از این می‌توان اشاره‌های ‏آشکار و مستقیمی به هدف توهین و تمسخر بر جامعه مذهبی و هیات‌های آن روا ‏داشت؟ چرا متولیان رسانه ملی و دستگاه‌های متعدد نظارتی در آن مانند پخش شبکه ‏سوم و شورای معارف سیما در برابر این روش توهین آمیز و گستاخانه که بعضی از ‏آنها حکم بدعت گذاشتن را دارد، سکوت می‌کنند؟!


متأسفانه، در سریال پیشین تولید شده رضا عطاران برای نوروز در شبکه سوم هم شاهد ‏بیان کلمات، اصطلاحات و لغات زشت خاصی بودیم که در شأن رسانه ملی و ‏خانواده‌های اخلاقگرای جامعه ما نبود، ولی متأسفانه با مسامحه و سکوت مسئولان ‏شبکه سوم گذشت.‏
اما حالا سریال نیم بند و کم اثر بزنگاه نه تنها نتوانسته مدخلی مناسب برای اوقات فراغت ‏سالم مردم در شب‌های ماه مبارک رمضان باشد، بلکه در وضعی بسیار نامناسب به ‏محصولی توهین‌آمیز به طبقه سنتی، اخلاقگرا و مذهبی جامعه تبدیل شده، به ‌گونه‌ای که ‏حرکات و اشاره‌ها در آن آشکارتر از بخش نخست می‌شود.‏


استفاده از حجاب چادر برای زن احمق و کم شعور داستان که شوهرش دایم در کافی ‏شاپ به دنبال بی بند و باری است و از یک معتاد به مواد مخدر آشنایی بیشتری دارد، چه ‏معنایی می‌تواند داشته باشد؟


توهین به دختران سنتی و مذهبی جامعه که در سال‌های اخیر همه داشته‌های فرهنگی و ‏سنتی خود را فدای برداشتن ابرو و غربی ساختن ظاهر خود نکرده‌اند، در قالب سیاه ‏کردن پشت لب دختر بازیگر سریال که از قضا او هم کسر شعور و حماقت علنی از ‏خودش بروز می‌دهد، چه نتیجه‌ای در بردارد؟


مانور روی دختر دیگر خانواده که ظاهر غربی داشته و به اصطلاح روی مد است و ‏اشاره‌های واضح او به کارگر داخل نانوایی پدرش یا هر مرد خوش تیپ دیگر، چه نوع ‏پیام رسانی به جامعه پانزده میلیونی زنان و دختران بین پانزده تا سی سال ایرانی دارد؟


آیا به واقع، نظارت و ارزشیابی اجتماعی و اخلاقی ورای نظارت کیفی و فنی بر این سریال ‏به جایی رسیده که مردم باید برای در امان ماندن ذهن و فکر جوانان و خانواده‌هایشان، ندیدن تصاویر زشت آن را به یکدیگر پیشنهاد بدهند؟‏


از طرفی، وقتی متولی رسانه ملی که بر روند داستان سریال‌های پر بیننده‌ای مانند ‏ساعت شنی، یک مشت پر عقاب، شهریار و . . . نظارت دقیق داشته و حتی پایان برخی ‏سریال‌ها با نظر ایشان تنظیم می‌شود، چرا در این مورد بی تفاوت بوده و حتی یک ‏بخش از این محصول بسیار ضعیف و پر حاشیه را ندیده است؟!‏


به خلاف وعده معاونت سیما، به نظر می‌رسد محصولات سال گذشته به مراتب قوی‌تر ‏بوده و آنچه مسلم است، دیدگاه «بزن در رو» به شدت بر محصولات امسال رسانه ملی در ‏ماه مبارک رمضان سایه افکنده و بدون هیچ اغراق هر چهار سریال شبکه‌های سراسری ‏مشکلات زیادی در محتوا، داستان، بازیگری و موضوع خود دارند. ‏


اگر از نماز شب بازیگر زن با آرایش کامل در سریال شبکه اول بگذریم، به بدعت تازه ‏سریال‌های تلویزیونی این شبکه در برگزاری ختم و شب هفت در منزل و مجلس مختلط ‏خانم‌ها و آقایان نمی‌توان به راحتی گذشت، اگر از فضای فردین‌واری و فیلم فارسی ‏سریال شبکه دو بگذریم، از تزریق وهن و اوهام به بهانه خلق و خوی عرفانی در ماجرای ‏سمنو پزان و ریختن کیسه گندم نمی‌توان گذشت و اگر از جذاب‌سازی یک قاچاقچی ‏مواد مخدر و یک قاچاقچی اشیای عتیقه و ابله کردن مأموران نیروی انتظامی بگذریم، از ‏بی‌مایه بودن داستان و فیلمنامه کارگردان مجموعه‌های موفق سیما در سریال شبکه ‏تهران نمی‌توان به راحتی گذشت. ‏

اندک مراجعه به آمار و شنیدن پیشنهادها و انتقادهای مردم، می‌تواند دریچه‌های ندیده و ‏نشنیده بیشتری را بر این گزارش بگشاید و کمک کسانی شود که در آستانه رمضان، ‏محرم و نوروز به خاطر می‌آورند که باید آنتن رسانه ملی را با محصولی هر چند ضعیف ‏پر کنند.‏
این بی‌تفاوتی‌ها و ضعف‌های آشکار، در حالی است که شبکه‌های فارسی زبان لس‌‏آنجلسی در تلاش دوباره و گسترده‌ای برای دور کردن مردم از روحیه مذهبی و بی‌‏تفاوتی مردم به مناسبت‌های دینی مانند محرم، صفر، رجب، شعبان، رمضان و دیگر ایام ‏پربرکت دینی هستند، اما در کمال تعجب، در این سو و در قلب کشوری مسلمان و شیعه و ماه پر خیر و برکت ‏رمضان، رسانه ملی که با بودجه میلیاردی بیت‌المال اداره می‌شود، توان ساخت ‏چند مجموعه بی‌اشکال و از آب گذشته را ندارد و بدتر آن که توقع داریم، جامعه به کمک ‏محصولات مناسب آن، گرفتار فرقه‌های خلق‌الساعه به ظاهر عرفانی و گروه‌های التقاطی ‏شیطان پرست و غربی نشود! ‏

دیدن دوباره بخش نخست این سریال با حرکات زشت بازیگران دست چندم آن که در ‏عزای پدر خانواده انجام می‌شود، نماد عینی از تمسخر هیأت‌های مذهبی و واکنش‌های ‏عاطفی مردم به روضه و مدح بر مصیبت آل الله است و این در شرایطی است که رسانه ‏ملی، پس از ممنوع‌الپخش کردن چهره مداحان به بهانه‌ها و غرغرهای سیاسی برخی ‏گروه‌های وامانده از انتخابات ریاست جمهوری، حالا با این روش دریچه‌های جدیدی را از ‏برخوردهای سلیقه‌ای با ایام، هیأت‌ها و چهره‌های مذهبی نشان می‌دهد.‏


نگاهی به برنامه‌های گوناگون رسانه ملی در ایام رجبیه و شعبانیه و بریده شدن پای ‏مداحی و شادمانی مذهبی جز یک شبکه در این روزها از برنامه‌های سیما، نشان می‌دهد، ‏جریانی با قدرت تمام در حال حذف این روحیه دینی از ذایقه رسانه ای مردم است و ‏متأسفانه این حرکت آرام و هدفمند در ظاهر دینمدار و متعهد مدیران شبکه‌ها به چشم ‏متولیان و دستگاه‌های نظارتی شبکه‌های سیما نمی‌آید.‏


(برگرفته ای از عشق سرخ)