ضبون
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام :
روزی نیست جز آن که هر عضوی از اعضاء تن در برابر زبان فروتنی کنند و بگویند :
تو را به خدا مبادا به سبب تو عذاب ببینیم .
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام :
روزی نیست جز آن که هر عضوی از اعضاء تن در برابر زبان فروتنی کنند و بگویند :
تو را به خدا مبادا به سبب تو عذاب ببینیم .
سلام. چند وقتی بود که می خواستم یه تحلیل کوچیک درباره سریال «جومونگ» ارسال کنم. ولی فرصت نداشتم. تا اینکه چند روز پیش ، دوست عزیزم آقای «علی اکبر رائفی پور» این تحلیل رو نوشت و در اختیار من قرار داد. منم بدون کم و کسر و به نام خودش توی وبلاگ درج می کنم تا پشت پرده این سریال جذاب و پر بیننده رو بدونید. البته شاید یک عده سریع موضع بگیرن که «ای بابا! سریاله دیگه! شما هم که تا می بینید یه چیزی طرفدار داره ، سریع می کوبین تو سرش!» اما حقیقت اینه که صهیونیسم ، از هر حربه ای برای رسیدن به هدفهاش استفاده می کنه. یه مثال می زنم تا این موضوع رو بهتر متوجه بشید.
عبارت «موش» که سال ها در اروپا ، خطاب به یهودیان گفته می شد ، نه با مقابله به مثل یهودیان که طی یک جریان فرهنگی - رسانه ای ، در مدت چند سال عملآ از بین رفت. چطور؟ اکثر ما انیمیشن «میکی موس» که بازگو کننده ماجراهای موشی زیرک در مقابله با توطئه های دشمن بود را دیده ایم. بخش اول عبارت Mici Mouse (که به معنای «میکی موشه» است) یعنی Mici ، در ذهن واژه Mike (مخفف میکائیل که از اسامی عبرانی است) را تداعی میکند و از سوی دیگر واژه Mice ، به معنی جمع کلمه Mouse یعنی موش هاست و در کل ، در دل نام این انیمیشن ، ارتباطی چندگانه بین موش و یهود نهفته است. این موش زیرک و دوست داشتنی ، آنچنان در دل های بینندگان نفوذ می کند که دیگر ترکیب «موش کثیف» ، ترکیبی ناخوشایند و ناچسب به نظر نمی رسد.
در موردی دیگر که بیشک شاهکار انیمیشن سازی جهان است یعنی «تام و جری» ، پیروز بلامنازع داستان ، همیشه «جری» یا کارکتر موش است. تا جایی که بیننده آرزو می کند کارکتر «تام» یا گربه نیز هر از چندگاهی پیروز شود. ولی گوبا قرار است این یک سرنوشت محتوم و غیرقابل تغییر تاریخ باشد که همیشه «موش» پیروز خواهد بود ؛ موشی که در خود بار معنایی یهودی را نهفته دارد.
به هر حال کودکانی که طی دو یا سه دهه پیش این انیمیشن ها را تماشا می کردند ، اکنون بزرگسالانی هستند که دیگر برایشان عبارت «موش کثیف» به معنای «یهودی» مفهومی ندارد و در اروپای ضدیهود ، «موش کثیف» ترکیبی نامأنوس بوده و موش به عنوان موجودی دوست داشتنی ، زیرک و مهربان ، بار معنایی جدیدی یافته است.
پس می بینیم که هیچ چیز ، اون چیزی نیست که ما فکر می کنیم و صهیونیست ها ، کم کم دارن عقاید و تفکرات ما رو به نفع خودشون تغییر می دن. حالا به این مقدمه نسبتآ طولانی ، می رسیم به بحث اصلی خودمون یعنی «سریال جومونگ». جومونگی که همچون موسی (ع) در خانه فرعون (امپراطور) رشد و نمو می کند ، برعلیه وی می شورد و در نهایت مردم آواره را با گذراندن از رودخانه ای پهناور (که گذر موسی (ع) از رود نیل را تداعی میکند) ، به سرزمین خالی از سکنه (!) پدرانش یعنی چوسان قدیم (ارض موعود) وارد می کند.
چو سان در ذهن عبارت «جو سان - Jew Sun» یعنی خورشید یهود را متبادر می سازد و ماجرا آنجا شگفتآور میشود که خورشید در تورات ، نماد ارض موعود یا سرزمین مادری باشد! چوسان که ارض موعود شد ، منجی این قوم - جومونگ - نیز راهبی یهودی می شود (Jew Monk = راهب یهودی) و پایه های ابتدایی امپراطوری خود را در جو لبن (Jew Lebun = لبنان یهودی) بنا می کند. در اکثر واژه های کلیدی این افسانه کره ای ، «جو» و یا چیزی شبیه آن (که دقیقآ با همین تلفظ ، در زبان لاتین به معنای یهودی است) به کار رفته است. شایان ذکر است لازم نیست دقیقآ املای این لغات صحیح باشد. چراکه در عمل هم ممکن نیست. بلکه نویسندگان این افسانه کوشیده اند از اسامی و یا کلماتی بهره ببرند که بیشترین شباهت را با اسامی و مفاهیم یهود داشته باشند و تلفظ مشابه آنها - نه الزامآ املاء - اهداف صهیونیستی عناصر پشت پرده این مجموعه را در ذهن بینندگان نهادینه کند. جالب اینکه بیشتر این عبارات ، اسامی خاص هستند تا درصورت ترجمه و دوبله به زبانهای دیگر ، تغییر نکنند.
البته آنچه ذکر شد ، سوای موارد متعدد نمادگرایی تصویری - صهیونیستی این سریال است. اگر نقشه چوسان قدیم که بر روی پوست ترسیم شده را دیده باشید ، فقط کافیست تا نقشه فرضی ارض موعود صهیونیست ها (نیل تا فرات) را قبلآ دیده باشید تا از این شباهت بی اندازه به شگفت آیید. همچنین در زمینه سکانسهای مختلف این سریال ، ستاره شش گوش و یا تصاویر متعدد پرچم هایی با نقش خورشید که نماد ارض موعود صهیونیست هاست مواجه می شوید.
از اینها که بگذریم ، نقش «کابالا» یا عرفان و سنت شفاهی یهود و پیشگویی هایشان در این سریال غوغا میکند. گویا قرار نیست هیچ تصمیمی بدون اذن پیشگوهای زن این سریال انجام گیرد. لابد آنها هم حداقل یک «نوستراداموس» یا «ربی یهودا» ، «اری مقدس» ، «ربی شمعون» و دیگر کابالیست های یهودی لازم دارند تا برایشان ، واقعه 11 سپتامبر را پیشگویی کند و از آینده روشن قومشان بگوید. تأکید بسیار بر مسئله پیشگویی ، پرده از نیتی شوم و شیطانی برمیدارد که آن چیزی جز نامگذاری دهه دوم قرن بیست و یکم به نام دهه کابالا نیست. آنچه در این سریال و دیگر فعالیت های فرهنگی - رسانه ای یهود به آن پرداخته می شود ، آماده سازی ذهن مردم جهان برای پیاد شدن مفاهیم دلخواهشان است. همانگونه که فیلم ها ، سریال ها و آوازه خوانیهای سبک متال و ... دهه نود ، جهان را برای ورود به عصر ترانس مدرنیسم که همان Satanism و یا شیطان پرستی بود ، آماده کرد.
....
جومونگ که گویا «ماشیح یهود» بوده و قومش نیز همان فرزندان برتر خداوند هستند ، ارتباطی تنگاتنگ با تورات و تلمود دارد. آنگونه که همواره مورد عنایت الهی است و حتی همچون پیامبران بنیاسرائیل (طالوت و داوود) ، خداوند به او روش بافت و ساخت زره را آموخته و سربازانش با تعدادی کم ، بر دشمنان بسیار خود از امپراطوری چینیها (هان) پیروز می شود.
نقش زنان در این سریال (اعم از کارکترهای مثبت و منفی) ، انسان را به یاد پیامبران زن هفتگانه یهود و یا حداقل دیگرانی چون ریوقا ، ساره ، یائل و ... می اندازد. شخصیت بانو «سوسانو» ، بسیار شبیه «دبورا» پیامبر زن یهودی است که بنابر فصل های 4 و 5 کتاب شوفطیم از مجموعه عهد عتیق ، بر سربازان سیسرا پیروز می گردد و یا اقدامات تجاری وی ، «گراسیا ناسی» زن تاجر معروف یهودی و عامل اصلی نفوذ یهودیان در دربار عثمانی را در خاطر زنده می کند. بانو سویا (همسر جومونگ) نیز که ابتدا به اسارت می رود ، ولی پس از بازگشت به خاطر اهداف عالیه قوم همسرش ، از معرفی مجدد خود سرباز می زند ، شما را یاد داستان «هدسه» که بنابر فیلم صهیونیستی «یک شب با پادشاه» ، به زور از خانه عمویش مردخای ربوده شد و به همسری خشایار شاه درآمد ، میاندازد.
در بررسی شخصیت های زن این سریال ، از هدسه که با نفوذ در دربار ایران ، مقدمات قتل 77000 ایرانی را فراهم نمود بگذریم (که شرح آن در دفتر استر از مجموعه عهد عتیق آمده است) ، به یاد «رکسلانه» یا «خرم سلطان» یهودی می افتیم که با نفوذ در دربار سلیمان ، پادشاه عثمانی به همسری وی درآمد و با قتل ولیعهد «مصطفی» ، بالاخره منجر به قتل سلطان سلیم دوم و شعله ور شدن آتش فتنه جنگ های ایران و عثمانی شد. در دیالوگهای این سریال ، فراوان عبارات آوارگی ، اسارت ، سرزمین مادری و تاریخی ، کوچ و ... به چشم می خورد که همگی یاأور فرازهایی از تورات است.
جومونگ برای دفاع از خود ، حق دارد از سلاح های نامتعارف زمان خودش مانند شمشیر فولادی ، بمب های آتشزا و ... برعلیه دشمنان خود استفاده کند. تا جایی که بیننده ، این برتری تسلیحاتی را نوعی حق مسلم وی می داند که حاصل هوشمندی و تخصص کارگزاران اوست. همانگونه که باید صدها کلاهک اتمی رژیم صهیونیستی را به رسمیت بشناسد.
دشمن اصلی جومونگ ، امپراطوری چینی ها یا همان «هان» است که سربازهایش ، با پری که بر روی کلاهخودهایشان دارند ، بیشباهت به جنگاوران مسلمان نیستند. منطقی هم به نظر می رسد. باید در مقابل نفوذ روزافزون اقتصادی چینی های کومونیست در مقابل ایالات متحده که 80 درصد ثروتش در اختیار جمعیت حداکثر 6 درصدی یهودیان است ، ایستاد. یکی از این راه ها ، قدرت گرفتن کره به عنوان متحد امریکا و اسرائیل در حیاط خلوت چین است
توجه بیش ار حد این سریال به مقوله تجارت ، بی شک برای یهودیان زرپرست ، زیبندهتر است تا شینتویستها و مائویستهای روح گرای شرق آسیا. شاید هم صهیونیست نمی تواند قبول کند که پیروان مکتب کومونیسم (چین) ، امروز اینگونه در اقتصاد آزاد جهان جولان دهند. لابد کره هم به عنوان همپیمان ایالات متحده و اسرائیل ، با توجه بیش از حد به مقوله تجارت در این افسانه تازه ساز (!) ، به دنبال ایجاد مقدمات فرهنگی جهت سرازیر نمودن هرچه بیشتر تولیدات خود در کشورهای هدف (مانند ایران) است. چرا که مناسبات اقتصادی 12 میلیارد دلاری بین ایران و کره و نیز داشتن مقام سوم صادرات به ایران ، چشم طمع چشم بادامیهای کرهای را هرچه بیشتر به سوی این مرز پرگهر جلب کرده است.
این در حالی است که نوادگان جومونگ ، بارها در مجامع بین المللی هم داستان با امریکا و اسرائیل ، فعالیتهای صلحآمیز هسته ای ما را محکوم نموده اند. نمی دانم چرا باید بازارمان را در اختیار کشوری بگذاریم که حقوق مسلم ما را قبول ندارد. البته این تنها گذاره اقتصادی - تجاری این مجموعه نیست. بلکه موارد دیگری همچون نقش شرکت گوگل در القاء تبلیغات غیرمستقیم نیز در این سریال مشهود است. آنجا که قرار است امپراطوری نوبنیاد جومونگ «گوگوریو» نام گیرد ، بیننده را به یاد تبلیغات و شایعات گسترده مبنی بر تأسیس کشوری به نام گوگوریو یا گوگلند در جزیرهای G شکل (لوگوی اصلی شرکت گوگل) در اقیانوس آرام از سوی مدیران گوگل میاندازد.
البته با تمام تلاش و زبردستیای که نویسندگان و دستاندرکاران کرهای - اسرائیلی این مجموعه به خرج دادند ، هیچگاه نخواهند توانست اسامی برخی شخصیت ها و کارکترهای این سریال مانند «مگول» ، «یاگاک» و «ماگاک» را که از دیدگاه ترمینولوژی یا اصطلاح شناسی ، همان «مغول» ، «یأجوج» و «مأجوج» خودمان هستند را با پوشش فرهنگی بپوشانند. چرا که همواره در پشت این اسامی ، قتل ، غارت ، خونریزی و توحش نهفته است. البته این افراد ، بد نیست بدانند که مردمان این سرزمین ، همان صاحبان فرهنگی هستند که مغول ها را مسلمان نمودند و همچنین بنابر برخی تفاسیر ، این ذوالقرنین یا کوروش ایرانی بود که اسلاف و اجداد آنها یعنی یأجوج و مأجوج را از این سرزمین بیرون راند.
به هر حال اگر یکی از قسمت های این سریال را از دست دادید ، چندان نگران نباشید. چون صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ، به کرات آن را برایتان تکرار می نماید.
برگرفته از یک وبلاگ مذهبی نظامی
اخیرا از ما سوال شده بنظر شما چرا جناح دویم خردادی ها با وجودیکه آنها را به مجلس راه ندادند دوباره به فکر انتخابات ریاست جمهوری افتاده اند. علت واقعی این کار چیست؟
عرضم خدمت شما. ما که خودمان روزگاری از مسولین کشور بودیم میدانیم این آقایون دردشان چیه! فرض کنید شما ?? سال در مناسب مختلف دولتی کار کرده اید و حالا ترس این را دارید که فردا چی میشه؟ کی رئیس میشه؟ ما چیکار کنیم؟
یک مقام دولتی یا مسول سیاسی در کشور ما عادت کرده که چیزهای زیر راداشته باشد و اگر یک روزی آنها را از دست بدهد نمیداند چه خاکی بر سر خودش بریزد:
- داشتن حقوق ماهانه از بیت المال: اگر یکی از مقامات اجرایی و لشگری و کشوری جمهوری اسلامی را از محل کارش بیرون کنند نمیداند چطوری خرج عیال و بچه ها را دربیاورد و ممکن است از گشنگی بمیرد.
- داشتن وسیله نقلیه دولتی و در صورت امکان راننده: هیچ کدام از مسولین حکومتی ما (از راست یا چپ) بلد نیستند سوار تاکسی شوند و در ?? سال اخیر سوار اتوبوس شرکت واحد نشده اند. تا حالا خودشان بنزین نزده اند و برای تعمیر ماشین به مکانیکی نرفته اند. حالا اگر یه روزی ماشین دولتی را از آنها بگیرند خانه نشین میشوند و از منزل بیرون نمی ایند.
- داشتن دفتر کار : یک مدیر مملکت اسلامی ما عادت دارد حتما یه دفتر داشته باشد. معمولا گده ها و دیدار با دوستان و فامیل در دفتر ؛حاج آقا؛ برگزار میشود. که منشی به همه میگوید ؛حاج آقا جلسه هستند؛ اگر روزی یکی از این آقایون دفتر نداشته باشد خودکشی میکند.
داشتن منشی: منشی برای گرفتن پیامها و تلفن ها لازم است. نمیشه که حاج آقا خودشان تلفن ها را جواب بدهند!!
نهار دولتی: کسی که سالها نهارش را هر روز به دفتر کارش می آوردند و به این کار عادت کرده چطور ممکن است از فردا برود ساندویچی غذا بخورد؟!! لازمه مدیریت نهار مجانی دولتی است. اگر یک روز مدیران این کشور از کار بیکار شوند از گشنگی تلف میشوند. آقا حقیقتا این مسئله نهار برای مدیران ما خیلی مهم است. شوخی نگیرید.
سفر های خارجی: یک مدیر جمهوری اسلامی خودش به تنهایی عرضه ندارد تا همین سوریه برود ولی در قالب امورات حکومتی هر ننه قمری سفرهای دوردنیا برای ؛ جلسه با طرفهای خارجی؛ میرود.
مدرک تحصیلی: هر مدیر حکومتی ما در دوران زمامداری خودش چه جورایی مدرک دکترا یا فوق لیسانس گرفته است. این مدارک چون تو خالی هستند فقط بدرد مناصب حکومتی میخورند و اگر یه روزی خدای نکرده این مدیران از کار بیکار شوند هیچ شرکتی یه دکتر بیسواد را استخدام نمیکنه.
پ.ن : ?- حالا فهمیدید چرا اصلاح طلبان حاضر نیستند صحنه را ترک کنند! ?- واقعا دمه احمدی نژاد خودمون گرم که خیلی مَرده. ?- از این نوع موارد زیاد هستند که بنده چون دوست ندارم وبلاگ م فیلتر بشه بهش اشاره نمیکنم : مثلا دزدی ...
چندی پیش که آقای احمدی نژاد لیست کسانی را که بدهی معوقه دارن رو از آقای دانش جعفری خواست و ایشون هم تا آخرین لحظه تفره رفت بعد هم که از دولت رفت .الان اون لیست بالاخره به دست احمدی نژاد رسیده .اعلام کرد همه اونهایی که وامهای میلیاردی گرفتن ورفتن بیان پس بدن خیلی جالب اینجاست :اگه تموم وامهای ازدواج و.....وچند میلیونی مردم رو یک طرف بگذاریم و تموم وامهای اون آقایان میلیاردی یه طرف اصلا قابل مقایسه نیست حالا احمدی نژاد دستور داده هر جوری هست باید اون آقایا ن بیایند و پس بدهند تموم آقایان( به اصطلاح خودشون کارشناس) نظر کارشناسی میدهند که : اصلا... چرا دولت اینقدر در امورات بانکی دخالت داره؟ ....بله ....اتفاقا بهتره بانک مرکزی کاملا مستقل باشه ..
یک نظر کارشناسی دیگه هم دادن: شاید بهتر باشه همه سه قوه باهم در بانک مرکزی نظر بدهند وعلی السویه در نظر دادن مشترک باشند .
بابا خیلی تابلو ست تا حالا بانک مرکزی زیر نظر دولت بوده الان که باید پولهای مردم رو بیارن پس بدهند بانک مرکزی باید مستقل باشه ...تازه کل بودجه مصرفی دو تا قوه دیگه روی هم دو درصد است وبودجه مصرفی دولت 98درصد .چه جوری باهم مشترکا در بانکی که بیشتر بودجه آن زیر نظر دولت است مشارکت داشته باشند
رئیس جمهور: نظام سلطه در پایان راه است | |
رئیس جمهورکشورمان گفت: به فضل الهی و با مجاهدت مظلومانه شهدا و ایثارگران وخانواده های آنها امروز فریاد خدا خواهی ، پاکی طلبی و عدالت طلبی درهمه جای دنیا به ثمر نشسته و ستونهای نظام سلطه به لرزه درآمده است. به گزارش خبرنگار اعزامی واحد مرکزی خبر محمود احمدی نژاد عصر چهارشنبه در جمع خانواده های معظم شهدا و ایثارگران استان گیلان در رشت افـزود : زمانی که در اوضاع سخت سیاسی و اقتصادی دوران جنگ قـرار داشتیم و به نوعی محاصره کامل بودیم درآن زمان امام خمینی (ره) فـرمودند اسلام همه سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد آن زمان برخی ها خیال می کردند امام در برابر جنگ روانی و تبلیغاتی دشمن و برای حفظ روحیه چنین گفته اما امروز می بینیم که این کلام محقق شده است. رئیس جمهور با تاکید براینکه نظام سلطه به پایان راه رسیده است تصریح کرد: همه جمع شدند و خواستند ملت ما را خاموش کند و آن به اصطلاح آقا درخلیج فارس آمد وگفت:می خواهیم جمهوری اسلامی ایران را از روی نقشه پاک کنیم اما امروز آنها برای بقاء و نجات خود نیازمند ایران هستند و با هر زبان و به صراحت وتلویح اینرا فریاد می زنند و این همه حاصل مجاهدت شهدا وایثارگان وخانواده های معظم آنهاست.... |